معرفی
کتاب سه نمایشنامهی کودک به قلم فرشید قلیپور با عشق به کودکان و عروسکها نوشته شده است. این اثر سه نمایشنامه عروسکی «جشن تولد دختر کوچولوی خاله کفشدوزک»، «ابری که خوابش سنگین بود» و «شیشینباشین» را در بر میگیرد.
موضوع کتاب سه نمایشنامهی کودک چیست؟
چرا قصه نگوییم برای بچهها؟ وقتی که مهمترین عاملِ رشدِ خلاقیتِ آنها همان قصه است.
چرا دریغ کنیم از بچهها روند ورود به دنیای تخیلات خودشان را؟ در حالی که هرچه خیالپردازی آنان پُررنگتر شود، در شکلگیری شخصیتشان هم موثر خواهد بود. بیشک خیالپردازی مهمترین وظیفه کودک در کودکیاش است که میتواند او را فردی خلاق بار بیاورد. دریچه ورود به آن نیز فقط قصه است و بازی. هم ذهنش پرورده میشود، هم شخصیتش مسوولیتپذیر.
.
نمایشنامه نخست بر مفهوم امید تاکید دارد و میکوشد تا به کودک بیاموزد که همواره امیدوار باشد و با اتکا به تلاش خود، موفقیت را رقم بزند. او میآموزد که حتا در تاریکترین وقتها، کورسوی امید میتواند منجر به یافتن مسیر درست موفقیت گردد.
در داستان دوم مفهوم همدلی و واگرایی اجتماعی بر مبنای تاثیرپذیری از خرد جمعی مورد بحث قرار میگیرد. این نمایشنامه میکوشد کودکان را تشویق کند به اندیشیدن برای یافتن بهترین راهحل جهت مرتفع ساختن هر مشکلی. بدیهی است که همواره، همفکری و هماندیشی باعث اتخاذ تصمیم مناسبتری خواهد شد.
نمایشنامه سوم به مقوله تنهایی کودکان میپردازد. تنهاییِ ناخواستهای که پدیده زندگی امروزین است. جایی که پدر و مادر، هر دو ناگزیر از کار کردن هستند و اوقات بسیاری فرزندانشان را تنها میگذارند. گاهی البته، بسیاری از والدین فرزندان خود را نزد مادربزرگ یا دیگر بستگان میگذارند؛ یا گزینههای دیگری همچون در اختیار گرفتن پرستار برای کودکشان را انتخاب میکنند. در این اثر تلاش شده تا علاوه بر آگاهسازی پدرها و مادرها از مخاطرات تنها ماندن فرزندانشان برای ساعات طولانی، مزیتهای سرگرمیهای سالم و سازنده و بهرهگیری از تکنولوژی برای تقویت یادگیری کودکان موردتوجه قرار گیرد.
.
جشن تولد دختر کوچولوی خاله کفشدوزک
کفشدوزک داستان که مدتی است بیکار شده و کفشی به او داده نمیشود تا تعمیر کند، دچار تنگدستی شده و برای برگزاری جشن تولد دخترش با چالشی ژرف روبهرو گشته است. او علیرغم تمام ناکامیها، میکوشد از امید خود نکاهد و با توکل و امیدواری به آینده، اتفاقها را به خوشی برگزار نماید. در مدتی که هیچ یک از حشرات مزرعه برای کفشدوزک کفشی نمیبرند که او روزی به دست بیاورد، سروکله یک هزارپا پیدا میشود که هزار جفت کفش به او سفارش میدهد. کفشدوزک از قِبَلِ همین سفارش درآمدی مییابد و مشکلاتش حل میشود. در حقیقت کفشدوزک مُزد امیدواری خود را میگیرد.
.
ابری که خوابش سنگین بود
بوته گلسرخ صاحب چند غنچه شده که برای شکوفا شدن، میبایست نور خورشید را دریافت کنند. اما مدتی است که ابری بزرگ جلوی رسیدن نور خورشید به باغچه را گرفته است و این امر موجب نگرانی بوته گلسرخ برای از دست دادن غنچههایش شده است. شاپرک به کمک چند پرنده دیگر که ساکن باغچه هستند، میکوشند غنچه را یاری کنند و ابر بزرگ را که مدتی است خوابش برده و جلوی نور را گرفته است، بیدار کنند و به سمتی دیگر ببرند. سرانجام این مهم اتفاق میافتد. همه پرندگان در اثر کمکی که به بوته گلسرخ کردهاند، حال خوبی یافته و باغچه سرشار از انرژی مثبت میشود.
.
شیشینباشین
کاراکتر کودک قصه شیشینباشین مجبور است تنها در خانه بماند تا پدر و مادرش از سر کار بازگردند. او به ناچار به تلویزیون پناه میبرد و به همین دلیل و نیز به دلیل عدم هدایت درست از سوی بزرگترهایش، بیننده برنامههایی میشود که مناسب سن او نیستند و همین امر برایش چالشهای فراوانی به وجود میآورد. شخصیتهای برنامههای گوناگون وارد تخیل او شده و توسط یک کاراکتر فضایی به نام شیشینباشین او را احاطه میکنند و تحت تاثیر قرار میدهند.
.
کتاب سه نمایشنامهی کودک مناسب چه کسانی است؟
داستانهای دوست داشتنی این مجموعه برای کودکان و نوجوانان سرگرمکننده و آموزنده است.
.
در بخشی از کتاب سه نمایشنامهی کودک میخوانیم:
مورچهخان: راستی خاله کفشدوزک شنیدم چند روز دیگه تولد خالسفید جون خودمونه. آره؟
خاله کفشدوزک: بله بااجازهتون. از کی شنیدی حالا؟
مورچهخان: عرض کنم خدمت شما که موری و مورک و مورو و مورا دیروز کلاس ورزش داشتن. اونجا دخترهای پشهخانوم میگن که قراره شب تولد خالسفیدجون به خونه شما بیان و خالسفید رو غافلگیر کنن. این شد که موری و مورک و مورو و مورا تصمیم گرفتن یه کادو برای خالسفیدجون بگیرن و اونها هم همراه خونواده پشهخانوم اینا بیان. البته اگه مزاحم نباشیم بنده و عیال هم مزاحم بشیم.
مورچهخان: چی بهتر از دورهمی
چی خوبتر از یه مهمونی
کنار هم ما بشینیم
دوستیها رو قدر بدونیم
بخندیم و بخندونیم
دشمنا رو برنجونیم
خاله کفشدوزک: قدم به چشم بفرمایید
حسابی اختیار دارید
تا باشه مهمونی باشه
همیشه خندونی باشه
تشریف بیارید پیش ما
کم کنید از تشویش ما
مورچهخان: پس بااجازهتون.
.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.